خانوم شیرین عبادی آمد و در نهایت بی شرمی و بی انصافی و بیرحمی و بی اطلاعی و بدون کمترین تحقیق و تفحس و مطالعه و بررسی مطالبی در مورد کبوتردار ایرانی و نحوه مسابقات انها نوشت ک داد همگی ما از بی احترامی ایشان در آمد .. از ریز و درشت با سابقه و بی سابقه کم سال و ریش سفید همه گله مند شدیم و صادقانه همگی ب آدرس اینترنتی ایشان رفته و گلایه ی خودمان را اعلام و ابراز کردیم ...
حال خانوم
. هدیه
کیمیایی....
در روزنامه اعتماد، دمشانگرم .. داستانی جالب و خواندنی بود و هیچگونه اهانتی در آن نبود ..
فقط اگر عباس آقا اعتیاد نداشت و اینکه شعارش کمی متفاوت تر بود داستان بسیار زیباتر جلوه میکرد ..
زن طلاق .. بچه پرورشگاه و کبوتر پران مسافرخانه ..
هه هه ها والله بنده 25 سال است ک در نهایت افتخار کبوتردار هستم و 43 سال هم از خدای مهربان عمر گرفته ام و تازه این اصطلاح عباس آقا را شنیدم.
حالات تعریف شده و اشتباهات بسیار فاحش و غیر واقعی در مورد کبوترداری و کبوترپرانی در داستان ایشان وجود دارد ک البته میشود آنرا ب گوشه ی چشمی از خانوم کیمیایی عزیز بخاطر داستان زیبایش بخشید چون ایشان تحت هیچ شرایطی نمی تواند اصلاحات و روش کار کبوترپرانها را فهمیده و از آن سر در بیاورد ، یا موارد پیچیده ی تر و خشک کردن کبوترها را درک کند تا چ رسد ب انکه بخواهد درستی آنها را برشته ی تحریر در آورد.
من نمیدانم ک چرا وقتی کسی در مورد کبوترداری در این ایران عزیز دست بقلم میشود حتما سوژه ی اصلی یا معتاد است یا دزد و یا بی خانمانمان ...
در هرحال بنده ب این دو مقاله علیرغم تصور بسیاری از دوستان خیلی خوش بین بوده و با دید مثبتی ب انها نگاه میکنم ..
تا چند دهه پیش از این ، اصلا در هیچ جای حرفی از کبوترداری نبود اما تنها در این دهه این دومین مقاله ای رسمی است ک در سطح کشور در مورد کبوترداران با دو دیدگاه کاملا متفاوت منتشر میشوند ..
پس اگر کمی زرنگ باشیم .. میتوان بسیار امیدوار بود ..
زیرا ک اکنون زمان کار درست فرا رسیده است ..
اشخاصیکه میتوانند قلم بزنند باید شروع کنند و بزیبایی و از روی منطق شروع کنند با مقالات کوتاه ابتدا با بهره بردن از این فضاهای مجازی کبوترداری را بنحو احسن و بشکل واقعی کنونی بمردم بشناسانند ..
بهمه بفهمانند کبوترداری دو دهه است ک دچار تغییر و تحول اساسی گشته و حق نیست آنرا با 50 سال پیش و دورتر مقایسه کرد و کسی دیگر نباید این اجازه را بخود بدهد تا در مورد کبوتردار ایرانی سهل و آسان هر اراجیفی را ک خواست برشته ی تحریر در آورد
و دیگر اینکه سعی کنند با استفاده از نفوذشان در رسانه های گروهی معتبر و روزنامه ها نیز مقالاتی انتشار دهند تا اذهان عمومی نسبت ب تفکر نادرستی ک از معنای کبوتردار ایرانی وجود دارند را تغییر دهند .
شخصیت جامعه ی کبوترداری امروز در کل ایران عزیز قابل تحسین است .
کبوتر داری کار هر کسی نیست و با توجه ب خرج و مخارج کنونی واقعا مشکل است ، دل شیر میخواهد و وای بحال روزیکه در تعداد سنگین کبوتر داری کنی و واویلا زمانیکه مسابقه دهنده هم باشی
منکه هزار و چندصدتا کبوتر دارم بدون احتساب پول کارگر و دارو و آب و برق تنها در هر روز 110000 تومان خرج دان کبوترهایم است بدون داشتن مسابقه ک در آن صورت خرجیها 3 برابر میشوند .
علاوه بر این مخارج همه روزه ک بر دوش تک تک کبوترداران است باید حرمت محله و دل همسایه ها را بدست آورد مخصوصا اگر گرو بند هم باشید .
کبوتر دار امروزی دارای ادب مختص کبوترداری است. چشم و دل پاک است و امین دوستان و آشنایان و دیگر مردم. کبوتر دار امروزی اکثرا کاسب بوده و دستش در جیب خودش است.
اکثرا قشر کبوتر دار امروزی را دکتر و مهندس و کارمند و معلم و بازاری و تاجر و سرمایه دار تشکیل میدهند
یک کبوتردار امروزی برای تامین مخارج کبوترهایش خانوده اش را درگیر نمیکند. امروزه کبوتر دار ایرانی ب چشم یک ورزش ب کبوتر پرانی نگاه میکند.
دیگر همانند بسیاری از راه و روشهای زندگی ک در قدیم مرسوم و متدوال بود و امروز حتی بعنوان خاطره در یادها هم نمانده است.
هیچ کبوترداری مثل آسید مصطفی کسی را بخاطر طوقی اش نمیکشد امروزه کبوتر دار ایرانی منطق دارد علم و اگاهی دارد و برای وقتی و هزینه ای ک پای کبوترهایش می گزارد احترام قائل است و سعی میکند تا ب بهترین روش ممکن در خدمت کبوترهایش باشد .
در هر حال ممنونم از این بانوی ایرانی ک بار دیگر نام کبوتر و کبوتردار را در دهنهای همه مرور کرد
ان شاءالله روزی فرا برسد ک دولت عزیز این سرمایه های کهن ملی و مردمی را پاس بدارد .
کبوتر داری را همانند تمامی کشورهای جهان برسمیت بشناسد و برای کبوترداری فدارسیون ایجاد کند .
کبوتر یک میراث کهن فرهنگی از دیار باستان است و در دست کبوتردار ایرانی پاسداری و محافظت شده است
لطفا ... ارزش این گنجینه را دریابید .
با تشکر....
ناصر عیسوی....